داستان كوتاه شكارچي فرصت ها


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 12 مرداد 1392
بازدید : 940
نویسنده : امیرحسین

مردي با اسلحه وارد بانك شد و تقاضاي پول كرد.

وقتي پول ها را دريافت كرد . رو به يكي از مشتريان بانك كرد و پرسيد: آيا شما ديدي كه از اين بانك دزدي كنم؟

مرد پاسخ داد: بله  قربان من ديدم.

سپس دزد اسلحه را به سمت شقيقه مرد گرفت و شليك كرد.

او مجددا رو به زوجي كرد كه نزديك او ايستاده بودند و از آن ها پرسيد: آيا شما ديديد كه من از اين از بانك دزدي كنم؟

مرد پاسخ داد: نه قربان من نديدم اما همسرم ديد.





:: موضوعات مرتبط: داستان كوتاه , ,
:: برچسب‌ها: داستان , داستانك , داستان كوتاه , شكارچي , فرصت ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز از همه جا و آدرس iranianblog.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com